آيا قبل از مذاهب اربعه اهل سنت، مذاهب ديگري نيز در اهل سنت وجود داشت؟
آيا قبل از مذاهب اربعه اهل سنت، مذاهب ديگري نيز در اهل سنت وجود داشت كه براي مقابله با فرهنگ شيعه و منزوي كردن فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) باشد؟ چه تعدادي وجود داشت؟
پاسخ:
دوازده مذهب فقهي رسمي، قبل از رسميت يافتن مذاهب اربعه اهل سنت وجود داشت و مردم هم متوجه اين مذاهب بودهاند:
1 ـ مذهب فقهي عمر بن عبد العزيز (بن مروان بن الحكم)، متوفاى سال 101 هجري.
جزء تابعين است و رواياتي هم از أنس بن مالك نقل كرده است و از او به أعدل ملوك الامويين تعبير ميكنند.
2 ـ مذهب فقهي شعبى (عامر بن شرحبيل)، متوفاى سال 105 هجري.
مذهب او، به مدت 5 قرن قابل توجه علماي فقهي اهل سنت بوده است.
3 ـ مذهب فقهي حسن بصرى، متوفاى سال 110 هجري.
در مورد او ميگويند:
لولا سيف الحجاج و لسان الحسن لَوُئِدَت الدولة المروانيّة فى لحدها.
اگر شمشير حجاج و زبان حسن بصري نبود، دولت بني مروان در قبر دفن مي شد و زير خاك مي رفت.
4 ـ مذهب فقهي أعمش (أبو محمد سليمان بن مهران)، متوفاى سال 148 هجري.
ايشان دو سال قبل از وفات ابو حنيفه از دنيا رفت.
5- مذهب أوزاعي، متوفاي 157 هجري
6 ـ مذهب فقهي سفيان ثورى (سفيان بن سعيد بن مسروق أبو عبد اللّه)، متوفاى سال 161 هجري.
6 ـ مذهب فقهي ليث بن سعد، متوفاى سال 175 هجري.
7 ـ مذهب فقهي سفيان بن عيينة، متوفاى سال 198 هجري.
مذهب او تا اواخر قرن ششم، مورد توجه عزيزان اهل سنت بوده است.
8 ـ مذهب فقهي اسحاق (إسحاق بن إبراهيم المعروف بإبن راهويه)، متوفاى سال 238 هجري.
9 ـ مذهب فقهي أبو ثور (إبراهيم بن خالد الكلبي)، متوفاى سال 240 هجري.
در كتابهاي فقهي اهل سنت از او زياد نقل شده است. مرحوم شيخ طوسي (ره) در كتاب خلاف و علامه حلي (ره) در كتاب تذكره، از اسحاق و ابو ثور، نظريات مختلف فقهي را نقل ميكنند. يعني مشخص است كه در قرن هفتم و هشتم، نظريات فقهي آنها، قابل توجه جامعه اسلامي بوده است.
10 ـ مذهب فقهي داود ظاهرى، متوفاى سال 270 هجري.
كتاب المحلي ابن حزم، نماد فقه ظاهري است. اين مذهب، تا قرن هفتم، مورد توجه بوده است.
11- مذهب محمد بن جرير طبري، متوفاي 310 هجري
اينها، مذاهبي بود كه اهلسنت تا قرن 6 و 7 هجري به آن عمل ميكردند و مذاهب ويژهاي نبود كه مردم به آن عمل كنند. در زمان سلطان ملك ظاهر بيبرس بندقداري - كه پادشاه مصر و يكي از شخصيتهاي بزرگ مصر بود - هر كسي دنبال يك مذهب بوده و اختلاف تبعيت از مذاهب، مشكلات متعددي را براي مردم درست كرده بود. لذا تصميم گرفت كه اين مسئله را سامان دهد و مردم را به چند مذهب مشخص وا دارد. ايشان در سال 665 هجري دستور داد كه مذاهب شافعي و مالكي و حنفي و حنبلي، مذهب رسمي كشور باشند و كساني كه غير از اين مذاهب را تبعيت كنند، مورد تأئيد ما نيستند و تمام قضات بايد بر طبق اين چهار مذهب نظر بدهند و اساتيد حوزههاي علميه بايد بر اساس اين چهار مذهب تدريس كنند.
المواعظ والاعتبار في الخطط و الآثار للمقريزي، ج3، ص390 - البداية و النهاية لإبن كثير الدمشقي، ج13، ص260 - العبر في خبر من غبر للذهبي، ج3، ص307
جناب سيد سابق ميگويد:
و بالتقليد و التعصب للمذاهب فقدت الأمة الهداية بالكتابة و السنة.
با تقليد و تعصب از اين مذاهب، باعث شد كه امت اسلامي هدايت به كتاب و سنت را از دست بدهند.
فقه السنة للشيخ سيد سابق، ج1، ص13
البته بد نيست بدانيد علت اينكه سلطان ظاهر اين دستور را داد، به خاطر اين بود كه فاطميون در مصر حكومت ميكردند و مذهب شيعۀ فاطمي در مصر رواج داشت و غالب مردم، طرفدار اين مذهب بودند و براي اينكه مردم را از تبعيت از مذهب شيعه انصراف دهد، آمد يك اينچنين دستوري را داد و با آمدن آقاي صلاح الدين ايوبي، اين قضيه، واضح و روشن شد.
الإمام الصادق و المذاهب الأربعة للشيخ اسد حيدر، ج1، ص170
|